داستان دارا و ندار جهان ما

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 8227
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 428
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 823
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 43
    آي پي امروز آي پي امروز : 2742
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 143
    بازدید هفته بازدید هفته : 8844
    بازدید ماه بازدید ماه : 24587
    بازدید سال بازدید سال : 1089313
    بازدید کلی بازدید کلی : 1342770

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.145.39.176
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

داستان دارا و ندار جهان ما

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود ...!؟

 

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی میدزدید ؛ داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت ؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها


دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند
و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن را بالا بکشند


به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده ..!
روزی ؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان دزدها میامدند ؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند ومیرفتند...


اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه
وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد !


بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمیگشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد ، آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود.


میرفت روی پل شهر میایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه میکرد و بعد بهخانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است .


در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برایخوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود !


چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه ازاین قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!


او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی درازکند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد میشد، میدید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد میزد.


به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمیزد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم میزدند و برعکس ، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هرچیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمیگشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند .


به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار ؛ این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.


به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوجه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته میکشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها
"به جای ما هم بروند دزدی ؟!"


قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند : آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی میکردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا میکشید و ...


اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست ، آنها که پولدارتر بودند ؛ ثروتمندتر و تهیدستها عموماً فقیرتر میشدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی میکشیدند، فقیر میشدند؛


چون فقیرها
در هر حال از آنها میدزدیدند
فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند ..؟!
اداره پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد!
به این ترتیب مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمیاوردند، صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود ،
اما در واقع هنوز همه دزد بودند ...

 

ایتالو کالوینو | دارا و ندار

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 10 / 11 / 1396 ساعت: 8:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

جملاتی ناب از موفق ترین افراد

جملاتی ناب از موفق ترین افراد 


بیل گیتس:

اگر فقیر به دنیا آمده‌اید،
این اشتباه شما نیست.
اما اگر فقیر بمیرید،
این اشتباه شما است!

سوآمی ویوکاناندن:

در یک روز اگر شما با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوید،
می توانید مطمئن باشید که در مسیر اشتباه حرکت می‌کنید.


ویلیام شکسپیر:

سه جمله برای کسب موفقیت:
۱- بیشتر از دیگران بدانید.
۲- بیشتر از دیگران کار کنید.
۳- کمتر از دیگران انتظار داشته باشید.


آلن استرایک:

در این دنیا خود را با هیچ کس مقایسه نکنید!
در این صورت به خودتان توهین کرده‌اید.


تونی بلر:

برنده شدن همیشه به معنی اولین بودن نیست.
برنده شدن به معنی
انجام کاری بهتر از دفعات قبل است.


توماس ادیسون:

من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام؛
من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود.


لئو تولستوی:

هر کس به فکر تغییر جهان است.
اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست.


آبراهام لینکلن:

همه را باور کردن خطرناک است.
اما هیچکس را باور نکردن خیلی خطرناکتر است.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1396 ساعت: 6:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرق بین افراد ثروتمند و افراد فقیر از نگاه رابرت کیوساکی

یک تیکه از کتاب چهارراه پول سازی

چند سال پیش،مطالعه ای روی افراد ثروتمند و فقیر سراسر دنیا صورت گرفت تا دریابند چگونه افرادی که در فقر به دنیا می آیند نهایتا ثروتمند می شوند.

درآن مطالعه به این نتیجه رسیدند که این افراد بدون توجه به این که کجا زندگی می کنند،دارای سه خصوصیت هستند:

1-آنها دارای نگرش و برنامه ریزی بلند مدت هستند.
2-آنها به خوشبختی که در دراز مدت به دست می آید،اعتقاد دارند.
3-آنها از قدرت مطالعه کردن به نفع خودشان استفاده می کنند.

این گروه از افراد برای دست یابی به آنچه که آرزویش را داشتند،چیزهای زیادی را از دست می دهند.اما استفاده درست از توانایی هایشان را متوقف نمی کنند و می دانند که باید برای دست یابی به موفقیت،آگاهی های شان را با داشته های شان ترکیب کنند.

در مقابل افراد زیادی وجود دارند که با وجود اجداد ثروتمند،فقیر شده اند:زیرا،

1-آنها از برنامه ریزی کوتاه مدت استفاده می کنند.
2-تصور می کنند که شکست پایان راه است.
3-آنها شیوه استفاده از توانایی ها و ثروت خود را نمی دانند


کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 12 / 12 / 1395 ساعت: 10:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فقیری نزد هندوانه فروش آمد

گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت هندوانه برای رضای خدا بمن بده فقیرم وچیزی ندارم .

هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانه خراب وبدر د نخوری را به فقیر داد فقیر نگاهی به هندوانه کرد دید که خورده نمی شود ومقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد وگفت به اندازه پولم به من هندوانه ای بده . هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد وبه مرد فقیر داد
فقیر هردو هندوانه را روبه آسمان کرد وگفت خداوندا بندگانت را ببین این هندوانه خراب را بخاطر تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر پول.
وای از این ریا.....


تاریخ ارسال پست: 8 / 8 / 1395 ساعت: 10:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مهربان وخوشرو باشید وخنده را گسترش بدهید

خنده

خنده هزینه ندارد اما بیشتر مولداست.

افرادی که آن را دریافت می کنند ثروتمند و افرادی که آن را می دهند ورشکست نمی شوند.آن در یک لحظه آنی اتفاق می افتد و خاطره ی آن ممکن است برای همیشه باقی بماند.کسی آن قدر ثروتمند نیست که بدون آن زندگی کند و کسی این قدر فقیر نیست که با داشتن آن ثروتمند شود.

درخانه شادی ایجاد می کند،در حرفه حسن تفاهم به وجود می آورد نشانه ی دوستی هاست.

برای خستگی مرهم است و برای ناامیدی سپیده دم

خورشیدی برای غمگینی است و بهترین نوشدار برای مشکلات

بااین حال،آن از طریق گدایی به دست نمی آید،خریداری نمی شود،قرض گرفته نمی شود،دزدیده نمی شود،به همین خاطر آن چیزی است که ظاهرا برای کسی ارزشی ندارد تا زمانی که از لبان او رخت بربندد.درطول روز ممکن است بسیاری از آشنایان آن قدر خسته باشند که نتوانند به شما لبخندی بزنند.بنابراین شما به آن ها لبخند بزنید،هیچ کس به اندازه ی افرادی که نمی توانند بخندند نیاز به لبخند ندارند.

شادی از خوبی سرچشمه می گیرد.خنده می تواند اصیل یا تصنعی باشد،اما مهم داشتن خنده ی واقعی است.اخم،بیشتر از خنده ماهیچه ها را درهم می کشد.خندیدن راحت تر از اخم کردن است وارزش چهره را بیشتر می کند.خنده مسری و روش ارزانی برای بهبود نگاه هاست.خوش رویی همیشه خوشایند است.چه کسی در محیط پیرامونش دوست دارد با شخص اخمو روبرو شود؟هیچ کس،به جزفردی که خودش اخموتراست.یک خنده ی واقعی و گرم خودش را نشان می دهد،البته خنده ی تصنعی نیز کاملا مشخص می شود.


تاریخ ارسال پست: 22 / 6 / 1395 ساعت: 11:28 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

زن فلج سریع ترین زن روی زمین

ویلمارادولف در یک خانواده ی فقیر در تنسی آمریکا به دنیا آمد.درسن چهار سالگی او دو بار دچار سینه پهلو با تب اسکارلت شد.یک ترکیب مرگبار و کشنده که برای او فلج را به جا گذاشت.او مجبور بود همیشه یک کمربندببندد و دکتر و به او گفته بود که هرگز پاهایش را روی زمین نگذارد.اما مادرش او راتشویق می کرد:اوبه ویلما می گتف خدا به تو قدرت و توانایی،ایمان و مقاومت داده،بنابراین هرکاری که بخواهی می توانی انجام دهی،ویلمامی گفت:من می خواهم سریع ترین زن روی زمین باشم.درسن 9سالگی برخلاف هشدار دکتر او کمربند را باز کرد و اولین گام را برداشت.همان چیزی که دکترها گفته بودند او هرگز نخواهد توانست آن را انجام دهد.در سن 13 سالگی اولین مسابقه اش را انجام داد ونفر آخر شد و سپس او وارد دومین مسابقه شد و سومین و چهارمین مسابقه و آخر شد،تااین که روزی توانست در مسابقه اول شود.در سن 15 سالگی او به دانشگاه ایالتی در تنسی رفت جایی که او بایک مربی به نام(ادتمپل)آشناشد.ویلما به او گفت:من می خواهم سریعترین زن روی زمین باشم.تمپل گفت:بااین دل و جراتی که توداری هیچ کسی نمی تواند تو را متوقف کند و در ضمن من کمکت خواهم کرد.روزی رسید که ویلما در المپیک شرکت کرد در آن جا با بهترین ها مسابقه داد.ویلما با یک زن دیگر به نام(جوتاهین)مسابقه داد که هرگز شکست نخورده بود.اولین مسابقه،دوی 100متر بود.ویلما،((جوتاهین))را برد واولین مدال طلایش را برگردن آویخت.دومین مسابقه،دوی 200 متر بود که ویلما دومین مدال طلای خود را برد.سومین مسابقه،دوی 400متر امدادی بود که ویلما باردیگر در مقابل((جوتاهین))قرار می گرفت.دردوی امدادی سریعترین شخص همیشه آخرین نفریست که مسابقه می دهدو برای تیم بسیار مهم است.اولین نفری از سه عضو تیم دوید و به آسانی چوب را به نفر بعد داد.وقتی که نوبت گرفتن چوب از نفر دوم به ویلما رسید چوب از دست او افتاد.ویلما چوب را برداشت و مانند یک ماشین دوید و توانست برای سومین بار((جوتاهین))را شکست دهد و سومین مدال طلای خود را ببرد.آن تاریخی است که یک زن فلج سریع ترین زن روی زمین در المپیک سال 1960شد.

 

 

چه درسی می توان از ویلما یاد گرفت.او به ما یاد می دهد که افراد موفق،موفقیت خویش را علی رغم وجود مشکلات-ونه نداشتن مشکلات-به دست می آورند.وقتی که ما داستان هایی در مورد افرادی که توانسته اند سختی ها را به فرصت ها تبدیل کنند می شنویم آیا برانگیخته نمی شویم؟


تاریخ ارسال پست: 13 / 6 / 1395 ساعت: 9:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند

دراین فایلی که برای شما دوستان عزیز قرار داده ایم به شما می گوید که کشورهای فقیرچه تفاوتهایی با کشورهای ثروتمند دارند

ضمنا باید آفیس برروی سیستم شما نصب باشد تا بتوانید از این فایل استفاده کنید

 

 

برای دریافت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 6:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مسئولیت پذیری در قبال دیگران

((وظیفه ای که به یک خواسته و آرزو بدل شود،درنهایت مایه ی شادکامی خواهد شد))       

جورج گرایتر

 

انسان های دارای شخصیت،مسئولیت پذیرند ودرباره ی سرنوشت خود تصمیم می گیرند و آن را مشخص می کنند.قبول مسئولیت متضمن خطراتی است و مسئول بودن،گاهی اوقات سخت وآزاردهنده است.بیشتر افراد ترجیح می دهند درپیله ی خود باقی بمانند و با نپذیرفتن مسئولیت،بدون دردسر زندگی کنند.آن ها بدون اینکه دست به کاری بزنند،درطول زندگی خود به انتظار وقوع اتفاقات می نشینند.پذیرش مسئولیت در برگیرنده ی خطرات حساب شده-نه احمقانه-است.مسئولیت پذیری مستلزم در نظر گرفتن تمامی نقاط قوت و ضعف و سپس اتخاذ مناسب ترین تصمیم و عمل است.افراد مسئولیت پذیر،این گونه فکر نمی کنند که دنیا به آن ها زندگی دیگری بدهکار است.

شما نمی توانید بدون صرفه جویی به رفاه برسید

شما نمی توانید با ضعیف کردن یک قوی،ضعیفی را قوی کنید

شما نمی توانید با فقیر کردن یک غنی،فقیری را ثروتمند کنید

شما نمی توانید با پول های قرضی امنیت کامل برقرار سازید

شما نمی توانید با ظلم به کارفرمایان به مواجب بگیران کمک کنید

شما نمی توانید بدون در نظر داشتن آزادی واراده ی بشر،اخلاق بسازید وآن را ترویج کنید.

شما نمی توانید با تبلیغ نژاد پرستی،حس برابری ایجاد کنید

شما نمی توانید با هزینه کردن بیش از درآمدتان جلوی ورشکستگی را بگیرید

شما با انجام دادن کارهایی که از عهده ی مردم برمی آید و باید آن ها را برای خودشان انجام دهند نمی توانید مدام به آن ها کمک کنید

 

آبراهام لینکلن

 

یک داستان در رابطه با مسئولیت پذیری

مدیر بازنشسته یک شرکت پس از مراسم رسمی خداحافظی،دوچمدان را که برروی آن ها شماره 1 و شماره 2 نوشته شده بود،به مدیر جدید داد و گفت:((هرزمان که در مدیریت دچار بحران شدی و نتوانستی از عهده ی حل آن برآیی،چمدان شماره یک را باز کن،دربحران بعدی چمدان دو را بازکن))

پس از چندین سال بحران شدیدی در شرکت پیش آمد.رئیس به اتاقش رفت و چمدان اولی را گشود.درآن نوشته بود:((تقصیر را به گردن متصدی قبلی بینداز))چندین سال بعد بحران دوم به وقوع پیوست.رئیس در آن موقع چمدان دوم را بازکرد که در آن نوشته بود:((برای جانشین خود دوچمدان آماده کن))

 

افراد مسئولیت پذیر اشتباهاتشان را قبول می کنند و از آن ها درس عبرت می گیرند.عده ای دیگر هرگز از اشتباهاتشان درس نمی گیرند.مامی توانیم در مورد اشتباهاتمان سه کار انجام دهیم.

آن ها را نادیده بگیریم(مهم نیست)

منکر وجود آن ها شویم(اشتباهی صورت نگرفته)

آن ها را بپذیریم و از آن ها درس بگیریم

انتخاب شهامت می خواهد واحتمال دارد فرد با این انتخاب دچار مشکلاتی شود،اما این انتخاب مزیتی نیز در پی دارد.اگر به جای دفاع کردن از ضعف ها و اشکالاتمان،آن ها را قبول کنیم و به آن ها توجه داشته باشیم،می توانیم برآن ها غلبه کنیم.


تاریخ ارسال پست: 22 / 5 / 1395 ساعت: 9:48 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 468
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 468 صفحه بعد